Squid game SKZ ver-part 17
چانگبین:نکنه خواهرم رو دزدیده باشن برای چیز
جیسونگ:برای چیز؟ چیز چیه دقیقا هیونگ؟
چانگبین:همین کارای چیز دیگه. مگه ندیدی توی فیلما دختره رو میدزدن که چیزش کنن
جیسونگ:هههییییوووننننگگگگگگگ
چانگبین:اهه تو همش سرت تو ماموریت بوده معلومه که فیلم اونجوری ندیدی
جیسونگ:اتفاقا برای کارم دیدم ولی این رفتار عجیبه. هائون وارد بازی هایی شده که عملکرد ضعیف باعث مرگ میشه و کلا بازی ها مثلا با عدالت برگذار میشه.
چانگبین:وایییی خواهر دست گلمممم. کریستوفر بنگ خدا بگم چه کارت نکنه اگر الان گرفته بودیش همه چیز خوب بود پسر به این خوبی بودی
جیسونگ:تو تا چند وقت پیش که دم به دیقه هر چی فحش بلد بودی می بستی بهش حتی وقتی یه کاری رو خودت خراب میکردی
چانگبین:اگر عین ادم رفتار میکرد الان واقعا همه چی خوب پیش میرفت
گوشی جیسونگ زنگ خورد. از طرف اداره بود. بعد از تمام شدن تماس جیسونگ سریع رفت سمت کابین ناخدا. چانگبین هم دنبال راه افتاد ببینه چی شده
چانگبین:چی شده جیس؟
جیسونگ:رد شماره رو زدن. توی ساحل یه جزیره نزدیک همین موقعیت که هستیم
ویو نویسنده خوابگاه بازی ها::
هائون از وقتی که رسیده بودن به خوابگاه یه گوشه نشسته بود و بی صدا گریه میکرد. هر کس میرفت پیشش نمیتونست ارومش کنه. هیونجین، اجوما، مینهو و مینا تعجب کرده بودن که چرا هائون که از کریستوفر بدش میومد الان داره برای مرگش انقدر گریه میکنه ولی خب اونا نمیدونستن کریستوفر برای هائون چی بود. اجوما برای بار دیگه رفت کنارش نشست و دستش رو گذاشت روی شونه ی هائون
اجوما:دخترم چرا به ما چیزی نمیگی؟ مگه کریستوفر شی کی بود؟
هائون:اکسم
با این حرف هائون چشمای همه چهارتا شد. هیونجین سریع اومد پیشش
هیون:برای همین بود که انقدر روت حساس بود و ادعای مالکیت داشت؟
هائون:اره چون هنوز دوستم داشت. منم داشتم
اجوما:اخی دخترم چقدر سخته برات
#استری_کیدز، #فیکشن، #سناریو
جیسونگ:برای چیز؟ چیز چیه دقیقا هیونگ؟
چانگبین:همین کارای چیز دیگه. مگه ندیدی توی فیلما دختره رو میدزدن که چیزش کنن
جیسونگ:هههییییوووننننگگگگگگگ
چانگبین:اهه تو همش سرت تو ماموریت بوده معلومه که فیلم اونجوری ندیدی
جیسونگ:اتفاقا برای کارم دیدم ولی این رفتار عجیبه. هائون وارد بازی هایی شده که عملکرد ضعیف باعث مرگ میشه و کلا بازی ها مثلا با عدالت برگذار میشه.
چانگبین:وایییی خواهر دست گلمممم. کریستوفر بنگ خدا بگم چه کارت نکنه اگر الان گرفته بودیش همه چیز خوب بود پسر به این خوبی بودی
جیسونگ:تو تا چند وقت پیش که دم به دیقه هر چی فحش بلد بودی می بستی بهش حتی وقتی یه کاری رو خودت خراب میکردی
چانگبین:اگر عین ادم رفتار میکرد الان واقعا همه چی خوب پیش میرفت
گوشی جیسونگ زنگ خورد. از طرف اداره بود. بعد از تمام شدن تماس جیسونگ سریع رفت سمت کابین ناخدا. چانگبین هم دنبال راه افتاد ببینه چی شده
چانگبین:چی شده جیس؟
جیسونگ:رد شماره رو زدن. توی ساحل یه جزیره نزدیک همین موقعیت که هستیم
ویو نویسنده خوابگاه بازی ها::
هائون از وقتی که رسیده بودن به خوابگاه یه گوشه نشسته بود و بی صدا گریه میکرد. هر کس میرفت پیشش نمیتونست ارومش کنه. هیونجین، اجوما، مینهو و مینا تعجب کرده بودن که چرا هائون که از کریستوفر بدش میومد الان داره برای مرگش انقدر گریه میکنه ولی خب اونا نمیدونستن کریستوفر برای هائون چی بود. اجوما برای بار دیگه رفت کنارش نشست و دستش رو گذاشت روی شونه ی هائون
اجوما:دخترم چرا به ما چیزی نمیگی؟ مگه کریستوفر شی کی بود؟
هائون:اکسم
با این حرف هائون چشمای همه چهارتا شد. هیونجین سریع اومد پیشش
هیون:برای همین بود که انقدر روت حساس بود و ادعای مالکیت داشت؟
هائون:اره چون هنوز دوستم داشت. منم داشتم
اجوما:اخی دخترم چقدر سخته برات
#استری_کیدز، #فیکشن، #سناریو
- ۴.۷k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط